جامع نیوز:در «شب خاطره» که در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، لاله افتخاری و حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی به بیان خاطراتی از انقلاب و دفاع مقدس پرداختند. به گزارش جامع نیوزاز حوزه هنری، به مناسبت ایام مبارک دهه فجر، اولین مراسم شب خاطره در مجلس شورای اسلامی، سهشنبه ۱۴ بهمن ۹۳ در تالار آفتاب قوه مقننه […]
جامع نیوز:در «شب خاطره» که در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، لاله افتخاری و حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی به بیان خاطراتی از انقلاب و دفاع مقدس پرداختند.
به گزارش جامع نیوزاز حوزه هنری، به مناسبت ایام مبارک دهه فجر، اولین مراسم شب خاطره در مجلس شورای اسلامی، سهشنبه ۱۴ بهمن ۹۳ در تالار آفتاب قوه مقننه برگزار شد.
در این مراسم که با همکاری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد، تعداد زیادی از نمایندگان مجلس، کارمندان این نهاد و همچنین وزیر بهداشت حضور داشتند.
در ابتدای این نشست، دکتر لاله افتخاری، مسئول فراکسیون دفاع مقدس مجلس شورای اسلامی ضمن تبریک سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفت: این روزها تنها متعلق به ما نیست بلکه روزهایی است که جهانی شده و در تمام جهان این انقلاب ما را میشناسند و الهامبخش است.
وی درباره مراسم «شب خاطره» در قوه مقننه گفت: این خاطرهگویی آغازی است برای این که مراسم بعدی را نیز داشته باشیم و نمایندگان مجلس به بیان خاطراتشان از انقلاب و دفاع مقدس بپردازند.
این نماینده مجلس ادامه داد: مراسم «شب خاطره» که سالهاست هر ماه به همت حوزه هنری برگزار میشود، خاطرات ارزشمندی را ثبت و ضبط کرده و امیدواریم تداوم داشته باشد و خاطرات انقلابی را به گوش افراد زیادی برساند.
افتخاری همچنین بعد از بیان خاطرهای از روزهای جنگ تحمیلی، از حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی خواست برای حضار خاطرهای تعریف کند. حجتالاسلام والمسلمین ابوترابی اظهار کرد: در نشست نخست شب خاطره، نخستین خاطره سیاسی خودم را که در آغاز نوجوانی در نجف اشرف شکل گرفت و در عربستان تداوم یافت بیان میکنم.
وی ادامه داد: در آغاز نیمه دوم دهه ۴۰ که در نجف اشرف با برادرم همراه بودم، بعد از جنگ شش روزه که رژیم صهیونیستی با کشورهای همسایه داشت و شاه نیز از این رژیم حمایت میکرد، امام خمینی (ره) اطلاعیهای را در محکومیت این حرکت صادر کردند و قرار بود این اطلاعیهها در عربستان بین حجاج توزیع شود. در سفری که همراه برادرم از کاظمین به عربستان داشتیم، ناگهان دیدم یک ساک بزرگ به وسایل ما اضافه شد که نمیدانستم چیست. هنگامی که وارد مرز عربستان سعودی میشدیم، ماموران برای جست و جوی وسایل ما آمدند. برادرم صدایم کرد و گفت آن ساک پر از اطلاعیههای امام است و باید کاری کنیم. در نهایت با ترفندی که انجام دادم و لطف خداوند شامل حال ما شد این ماموریت به خوبی انجام شد و ما به سلامت از مرز گذشتیم؛ در غیر این صورت باید سالها در زندان عربستان میماندیم.
نظر بگذارید